تبلیغات
- تاریخ ارسال : سه شنبه 7 مرداد 1393
- بازدید : 4442
هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند!!!! (علم و فرهنگ - H222Kr.Ir)
خب بالاخره سری جدیدش هم اومد ، این استاتوس های سری جدید هستند. سایت علم و فرهنگ مفتخر است که جدیدترین مطالب سرگرمی و تفریحی را دراختیار شما عزیزان قرارا میدهد !
1-مورد داشتیم پسره با آرایش رفته بیرون، خواهرش غیرتی شده، زدتش!!!
2- از وقتی شوخی اختراع شد، دیگه هیچ حرفی تو دل کسی نموند!
3- سرعت اینترنت در حد پنگوئن حامله اس که داره زیر بارون با عشقش قدم میزنه
1- شبی رییس جمهور کهنسال یک کشور به همراه همسر پیرش تصمیم گرفتند که کاری غیرعادی انجام دهند و برای شام به رستورانی که زیاد هم گرانقیمت نبود، بروند. وقتی آنها به رستوران رفتند، صاحب رستوران از محافظان رییس جمهور پرسید که آیا می تواند خصوصی با همسر رییس جمهور صحبت کند، آنها اجازه دادند. همسر رییس جمهور به طور خصوصی با آن مرد صحبت کرد. بعد از آن رییس جمهور از همسرش پرسید که چرا او این همه مشتاق خصوصی صحبت کردن با تو بود؟ همسرش گفت که صاحب رستوران گفته در ایام جوانی اش دیوانه وار عاشق او بوده است... سپس رییس جمهور گفت و اگر تو با او ازدواج می کردی اکنون صاحب این رستوران بودی. همسر رییس جمهور در پاسخ گفت: «اگر من با او ازدواج می کردم او الان رییس جمهور بود...»
2- اینایی که تو شروع صحبتاشون میگن فضولی نباشه ها... اینا آدمای ترسناکین چون به کمتر از شماره شناسنامه مامان باباتون راضی نمیشن
3- یکی از رفیقش پرسید به نظرت واسه تولد زنم چی بخرم که غافلگیر بشه؟ طرف گفت: شماره کفشش رو بپرس، بعد براش روسری بخر. اینطوری غافلگیر میشه
4- ماه رمضون موقع ناهار تازه متوجه میشی تمام اطرافیانت مریض احوالن. یکی ناراحتی معده داره یکی مشکل قلبی یکی بیماری کلیوی؛ خیلی ناراحت کننده س...
5- مورد داشتیم پسره با آرایش رفته بیرون، خواهرش غیرتی شده، زدتش!
6- مشهد شهر جالبیه... اسم قبض ها رو گذاشتن روی میدون ها و خیابون ها، فلکه آب، فلکه برق، فلکه تلویزیون، خیابون گاز، چهارراه مخابرات... از شورای شهر و شهرداری محترم تقاضا داریم خیابون اینترنت، بلوار اینستاگرام و فلکه وایبر رو هم نامگذاری کنند.
7- پسره رفته ماموریت وسط بیابونای بندرعباس، خیس عرق، سر دکل های نفتی، تا زانو تو گازوییل! نامزدش براش sms زده: باهات قهلم، چلا دیشب بهم شب بخیل نگفتی؟
8- از وقتی شوخی اختراع شد، دیگه هیچ حرفی تو دل کسی نموند!
9- مورد داشتیم از طرف پرسیدن پینت بال دوست داری؟ گفته: آره بابا کثر آهنگاش رو دارم!
10- من هر وقت زمین می خورم به جای اینکه ببینم کجام داغون شده، فقط نگاه می کنم دورم کسی نباشه، بعد میام خونه می بینم اِه، دستم قطع شده
11- وصیت کردم هر کی تو مراسم ختمم گفت: خدا بیامرزتش؛ راحت شد؛ با لبه سینی حلوا بکوبن دهنش اونم راحت شه بیاد پیش من
12- می دونستین خرچنگا تو عرسیاشون نمی تونن دست بزنن؟ فقط بشکن ریز می زنن
13- قبض برق زیاد اومده بود، نشون بابام که دادم یه سری تکون داد و پا شد رفت طرف کامپیوتر... فکر کردم می خواد کامپیوترو داغون کنه. منم رفتم نزدیکتر ببینم داره چی کار می کنه، دیدم رفته تو گوگل نوشته: آموزش دستکاری کنتور برق!
14- بابام هر روز صبح ساعت 6 میره دو ساعت توی صف نون صبر می کنه نون می گیره میاره! بعد می بینی شروع می کنه برش دادن نون ها و قرار دادنشون توی کیسه! مرحله آخر یهو می بینی در فریزر رو باز کرد و نون ها رو گذاشت توش و یه کیسه نون قدیمی فریز شده رو میاره بیرون میزاره لای سفره: تمام عمرمون نون دو روز قبل رو خوردیم با اینکه هر روز نون تازه می خریم.
15- آن چیست که زمستون خونه رو گرم می کنه و تابستون روی درخته؟ بخاریه.
مال خودمه دلم می خواد بزارمش بالای درخت!
16- پسری که میره کولرو خاموش می کنه یعنی زن می خواد دیگه...
17- دختر همسایون 6 سالشه. دستشو زده به کمرش با عشوه میگه: دلت بسوزه واسم خواستگار اومده. بهش میگم آخه بچه تو اصلا میدونی خواستگار چیه؟ در اومده میگه آره یه موجوده کثیفه که میاد میوه های گرونو میخوره، میره و دیگه پیداش نمیشه.
18- اول خط سوار تاکسی شدم یک نفر مونده بود، تاکسی پر شه بعد نیم ساعت یه دختره اومد. راننده به شوخی گفت: خانوم ما یک ساعته منتظر شماییم.. دختره هول شد گفت: ببخشید خواب موندم... ینی ما 4 نفر که ترکیدیم. خود تاکسیه از شدت خنده استارت نمی خورد...
19- چرا به کسی که چشماش سبز و آبی و اینا میگن چشم رنگی؟ مگه قهوه ای و مشکی رنگ نیست؟ تبعیض تا کجا؟!
20- یاروه میره استادیوم به بغل دسیاش میگه عجیبه ها؟ میگن چی عجیبه؟
میگه: 100 هزارتا تماشاگر، 22 تا بازیکن، 100 تا انتظامات، 15 تا نظافتچی، 3 تا داور، 3 تا دکتر، 4 تا برانکاردچی، 38 تا رو نیمکت، 16 تا خبرنگار، 32 تا عکاس.
میگن: این کجاش عجیبه؟
میگه: گنجشکه همه رو ول کرد رو سر من خرابکاری کرد!
21- دیروز کنار خیابون دست تکون دادم برای یه تاکسیه 50 متر جلوتر نگه داشت. بعد از یه دقیقه اومد پایین گفت من برای شما نگه داشتم ها! گفتم داداش اونجایی که شما می خوای منو سوار کنی من می خوام پیاده شم، قربون سیبیلای مخملیت!
22- یکی از آشناهامون هم سن من بود فوت شد، مامانم کلی غصه خورد. بهش گفتم منم بمیرم همینقد غصه می خوری؟ گفت دهنتو ببند نکبت. مار زبونتو بزنه ایشالله. خیر ندیده لال شی با این حرف زدنت. منظورش همون خدا نکنه عزیزم بود...
23- دقت کردین وقتی خودتو میزنی به خواب یا جایی از بدنت شروع می کنه به خارش یا آب دهنت جمع میشه باید قورتش بدی یا دست و پاهات خواب رفته باید تکونش بدی!
24- دیدین ظهرا که آدم میخوابه و بعدازظهر پامیشه چه حسی داره! مخصوصا وختی کسی خونه نباشه! لامصب اصن معلوم نیست شبه؟ روزه؟ امروزه؟ فرداست؟ دیروزه؟ الان ساعت چنده؟ اینجا مریخه؟ زمینه؟ هواست؟ فضاست؟ من منم؟ الان باید چی کار کنم؟
25- یکی از چیزایی که خیلی بهم حال میده اینه که مایکروویو رو یه ثانیه مونده به آخرش که آژیر می کشه خاموشش کنم. لامصب در حد خنثی کردن بمب بهم حال میده!
26- خارجیا با مخفف کردن short message send به SMS خواستن به دنیا بگن که خیلی تنبلن، ولی ما با مخفف کردن SMS به S جای بحث نذاشتیم براشون! خارجیا با ابداع کلمه lol به جای loud out laugh (یعنی بلند خندیدن) مثلا خواستن بگن ما خیلی مبتکریم مخیم و اینا... اما قهرمانان ایران زمین با ابداع «خخخخخخخ» به جای (خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خدا خیرت بده!) برای هزارمین بار ثابت کردن هنر نزد ایرانیان است و بس.
27- من فلج به دنیا اومدم ولی به زندگی امید داشتم تا اینکه سرطان گرفتم و شش ماه بعد فهمیدم ایدز دارم. از وقتی تو آزمایش آخرم فهمیدم دیابت دارم کاملا دپرس شدم تا اینکه کفش تن تاک خریدم.
دیگه از ایدز و سرطان خبری نیست. تازه قراره توی مسابقات دوی استقامت هم شرکت کنم. وقتی از تن تاک استفاده می کنم زندگیم از این رو به اون رو شده؛ درس بچه هام بهتر شده، اخلاق همسرم خیلی خوب شده، سوراخ لایه اوزون کوچیکتر شده، دیگه شامپو چشممو نمیسوزنه، تازه پوستمم شاداب تر شده، آنتن دهی گوشیمم دو برابر شده، سرعت اینترنتمم فوق العاده شده... بابام کولر رو خاموش نمیکنه. انگشت کوچیکه پامم به میز مبل گیر نمیکنه!
28- سرعت اینترنت در حد پنگوئن حامله اس که داره زیر بارون با عشقش قدم میزنه
29- زنه شوهرش رو می برده دکتر... دکتر به زنه می گه: خانم، نباید هیچ استرسی به شوهرتون وارد بشه. باید خوب غذا بخوره، هر چی که می خواد براش فراهم بشه و برای یک سال هیچ بحث و دعوایی سر هیچ موضوعی حتی سر طلا و ماشین و خونه هم نباید با هم داشته باشین.
توی راه برگشت مرده می پرسه: خانم دکتر چی گفت؟ زنه می گه: هیچی، گفت تو هیچ شانسی برای زنده موندن نداری!
30- قیمت بنزین به جایی رسیده که اگه دوتا کارگر استخدام کنی ماشین رو هل بدن، ارزونتر درمیاد!
31- جزوه امتحانی چیست؟ جسمی است سمی که در اولین تماس با دست ها یا حتی نگاه کردن در کوتاه ترین زمان ممکنه انسان را به خوابی عمیق فرو می برد.
32- یه روز یک نفر قصابی را به خانه اش می آره تا گوسفندی را براش قربانی کنه، بعد به قصابه گفت: می خوام برام تیکه تیکش کنی با گوشتش کباب درست کنم. سر و پاها و روده با معده را خوب تمیز کن می خوام کله پاچه درست کنم. پوستشم با خودت نبر می خوام لباس درست کنم. با مدفوعش هم می خوام کود درست کنم و زیادی ها را هم بزار می خوام برای گربه مون. مهمتر از همه استخوناست. خانمم می خواد سوپ درست کنه!
گوسفنده یه نگاش می کنه، میگه: بی شعور یهو صدامم ضبط کن بزار برا زنگ موبایلت دیگه!
33- به بابام میگم اگه من بمیرم چیکار می کنی؟ میگه بی سروصدا تو باغچه خاکت می کنم یارانت قطع نشه! یعنی یه تعریف جدید از عاطفه پدری ارائه داده ها!
مطالب مرتبط
بخش نظرات
.